چرا از شنیدن صدای ضبط شده خود متنفریم؟
به گزارش بریم ترکیه، آیا هرگز در زمان شنیدن صدای ضبط شده تان این سوال را از خودتان پرسیده اید که آیا این صدا خوشایند است؟ احتمالا پاسخ چنین سوالی در افراد کمی مثبت است. در ادامه با خبرنگاران مگ باشید تا دلیل این مساله را دریابید.

در طول روز همه میزان قابل توجهی حرف می زنیم و هیچ چیز غیرعادی ای حس نمی کنیم. پس چرا وقتی که صدای ضبط شده مان را می شنویم، همه چیز برای مان غیرعادی می گردد؟ و چرا چنین موقعیتی به هنگام شنیدن صدای ما برای بقیه پیش نمی آید؟
این سوال پاسخی ساده دارد: صدایی که ما از خودمان می شنویم، با چیزی که دیگران می شوند یکسان نیست. این چیزی ست که دکتر یِیل کوهن (Dr. Yale Cohen) مدیر مرکز علمی شنوایی در دانشکده داروسازی دانشگاه پنسیلوانیا در این باره گفته است.
به گفته او صدایی که ما از فایل یا نوار ضبط شده می شنویم صدای واقعی ای ماست.
در سر ما استخوان های کوچکی به نام Ossicle وجود دارد که در گوش میانی قرار دارند. وظیفه این استخوان ها، ایجاد اختلاف بین صدای خودتان و چیزی که دیگران می شوند است. بدین ترتیب امکان بازشناسی صدای خودتان به وجود خواهد آمد. این استخوان ها، کلید پردازش صداهای اطراف و حذف انها هستند. لرزش های اضافه پرده گوش به وسیله این استخوان ها خنثی می گردد و لرزش ها برای پردازش به بخش حلزونی گوش می رود. در بخش حلزونی گوش انرژی جنبشی حاصل از صداهای اطراف ما به انرژی الکتریکی تبدیل می گردد تا مغز امکان شنیدن صداها را برای ما مهیا کند.
آگاهی از صداهای اطراف به شکلی که سلول های مغز امکان پردازش و ارتباط در خصوص آنها را داشته باشند، راهنمایی نامیده می گردد و این همان چیزی ست که ما آن را صدا -و نه نویز- می نامیم. پردازش اصوات به وسیله استخوان های ossicles ، انتقال استخوانی نامیده می گردد و زمانی اتفاق می افتد که هوای اطراف گوش های شما به واسطه امواج صوتی به حرکت در می آید. به این خاطر است که زمانی که شما حرف می زنید، مغز با یاری انتقال اصوات امکان پردازش الکتریکی اطلاعات دریافتی را دارد و حس شنیدن صدا را برای ما ایجاد می نماید.
لرزش استخوان های گوش می تواند با هر ارتعاش صوتی نیز اتفاق بیفتد. اما صدای خود ما همواره بلندتر از چیزی ست که از بیرون می شنویم. علت آن هم نزدیکی دهان و گوش هاست و همین عامل باعث حرکت بیشتر استخوان های گوش می گردد. این مساله باعث درهم و برهم شدن اصوات می گردد و در نتیجه آن ما صدای خود را متفاوت از آنچه واقعا باید باشد می شنویم. پس در زمان شنیدن صدای خود تصوری متفاوت از آنچه به صورت عادی می شنویم خواهیم داشت.
اما چرا ما باید به هنگام حرف زدن صدای خودمان را متفاوت بشنویم. کوهن معتقد است که افراد فکر می نمایند صدای خود را می شناسند و انتظار شنیدن همان چیزی را دارند که در حافظه شان وجود دارد و سراغ دارند.
تحقیقات متعدد نشان می دهد افراد کوشش می نمایند صدای خود را طوری دستخوش تغییر نمایند که بین صدای واقعی و ضبط شده شان -از نظر خودشان- یکپارچگی ایجاد گردد. به اعتقاد کوهن این مساله باعث می گردد افراد به هنگام صحبت در برابر میکروفون به صورت ناخودآگاه متفاوت از حالت عادی صحبت نمایند. او اضافه می نماید که زمینه درک افراد از آنچه آنها در خصوص صدای خود می شناسند، علتی است که عامل ایجاد تغییر نوع صدا و صحبت کردن به هنگام ضبط صداشان می گردد.
کوهن در ادامه برای ایجاد درک بهتر این مساله در قالب یک مثال می گوید، تصور کنید شما برای شش ماه خود را در آینه نبینید. پس از این دوره اگر پرخوری نموده و دچار افزایش وزن شوید و ناگهان دربرابر آینه ظاهر شوید، قطعا شگفت زده خواهید شد.
در حالی که افراد به صورت کلی درک درستی از صدای خود دارند، تغییر صدای آنها نیز ممکن است برای خودشان دستخوش تغییر گردد. افراد، بسته به تغییراتی که در اطراف شان اتفاق می افتد، تمایل به ایجاد تغییر اندک در صدای خود در موقعیت های اجتماعی مختلف دارند.
سایر فاکتورهای موثر بر نوع صدا نیز در این فرایند دخیل هستند. برای مثال لهجه ها قابلیت یادگرفته شدن دارند و مربیان و متخصصان گفتاردرمان گر هم می توانند روی سرعت حرف زدن افرادی که تند حرف می زنند، کار نمایند تا روند صحبت کردن این افراد را بهبود بخشند.
اما آهنگ صدا و ریتم حرف زدن شما هم بر این مساله موثر است. احتمالا شما آهنگ صدای خود را بر اساس محل زندگی و آنچه تجربه نموده اید فرا گرفته اید و تغییر آن احتمالا بسیار سخت و پیچیده خواهد بود.
و زمانی که صدای ضبط شده شما به نظر سایر افراد هم ناخوشایند است، اگر شما به طور معمول صدای ضبط شده خود را شنیده باشید، احتمالا به صدای ضبط شده تان عادت نموده اید و متوجه تغییرات صدای خود و نسخه ضبط شده آن نخواهید شد. هر چند که در این مواقع هم صدای ضبط شده تفاوت هایی با صدایی دارد که می شنوید، اما این تفاوت و عکس العمل تان در قبال آن چندان جدی نیست.
در کل، مغز نقشی اساسی در قبال فیلتر کردن، پردازش و یکپارچه سازی اصوات دارد.
برای مثال به این فکر کنید که مشغول گوش کردن صدای یک گروه موسیقی به صورت زنده هستید. به طور معمول یک نوازنده گیتار، یک درامر و یک خواننده در صحنه هستند که هر یک صدای ساز یا خودشان را به گوش شما می رسانند. اما بسیاری از افراد با شناسایی اصوات و همگام سازی آن با اعضای گروه موسیقی مسئله ای ندارند و به خوبی از پس این کار برمی آیند.
در واقع اصوات در مغز ما به صورت کاملا مجزا شناسایی و پردازش می شوند و این قدرت جادویی مغز ما در مواجهه با این مساله است.
منبع: Live Science
منبع: دیجیکالا مگ